جدول جو
جدول جو

معنی دستبرد بردن

دستبرد بردن
کنایه از بر چیزی پیشی گرفتن، برای مثال تکاور دستبرد از باد می برد / زمین را دور چرخ از یاد می برد (نظامی۲ - ۱۴۵)
تصویری از دستبرد بردن
تصویر دستبرد بردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دستبرد بردن

دستبند کردن

دستبند کردن
دست در کمر یکدیگر حلقه کردن و رقصیدن:
تا گه روز قند می خوردم
با پری دستبند می کردم.
نظامی.
ساعتی دستبند میکردند
بر سمن ریشخند می کردند.
نظامی.
، بند کردن پنجه بر کمر حریف در کشتی. به کار بردن فنی از فنون کشتی:
برو تا ببینی که پولادوند
بکشتی همی چون کند دستبند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

دستبرد زدن

دستبرد زدن
دزدی کردن چپاول کردن، تصرف کردن، حمله کردن هجوم بردن
دستبرد زدن
فرهنگ لغت هوشیار

دستبرد زدن

دستبرد زدن
دزدی کردن، چیزی را ربودن، غارت کردن
حمله و هجوم بردن
دستبرد زدن
فرهنگ فارسی عمید

دستبرد زدن

دستبرد زدن
دزدیدن. به نهانی دزدیدن از جائی، غارت کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا). چپاول کردن، تصرف کردن، حمله کردن. هجوم بردن
لغت نامه دهخدا