جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تندرای

چندرای

چندرای
نام قلعه ای در هندوستان که دارای حصنی حصین بود و محمود آن را بگشود و به اموال و غنائم بسیار رسید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 416، 417، 418)
لغت نامه دهخدا

تندران

تندران
دهی از دهستان کرون است که در بخش نجف آباد اصفهان واقع است و در حدود 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

تندرأی

تندرأی
کوتاه اندیش. (غیاث اللغات). کنایه از ناعاقبت بین و کوته اندیش. (آنندراج). بی پروا و بی فکر و بی اندیشه و غافل. (ناظم الاطباء). تندرای:
مکن مردم آزاری ای تندرای
که ناگه رسد بر تو قهر خدای.
سعدی (از آنندراج).
رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

کندرای

کندرای
دیر تصمیم گیرنده. کندذهن. سست رأی. بی تدبیر:
اگر کندرایست در بندگی
ز جان داری افتد به خربندگی.
سعدی
لغت نامه دهخدا