جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پی سوده

پی سوده

پی سوده
لگد کوب شده پایمال: بس مور کو ببردن نان ریزه ای ز راه پی سوده کسان شود و جان زیان کند. (خاقانی)، اراده کردن مشتاق
فرهنگ لغت هوشیار

پی سوده

پی سوده
لگدکوب شده. پایمال:
بس مور کو ببردن نان ریزه ای ز راه
پی سودۀ کسان شود و جان زیان کند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پی سودن

پی سودن
لگدکوب کردن. پایمال کردن، میل نمودن اراده کردن بطرفی. (آنندراج). مشتاق بودن. رغبت کردن. آهنگ کردن بسوئی. قصد کردن بطرفی
لغت نامه دهخدا

پیر بوده

پیر بوده
پیر شده پیر گشته: ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد، (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار