جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پذیرا شدن

پذیره شدن

پذیره شدن
بپیشواز شدن باستقبال رفتن استقبال کردن، بجنگ شدن ببرابری و مقابله شدن، یا پذیره شدن سخنی را. پذیرفتن آن قبول کردن آن
فرهنگ لغت هوشیار

پذیرانیدن

پذیرانیدن
قبول کنانیدن قبولاندن، تکفیل، معترف گردانیدن
پذیرانیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پذیرا سخن

پذیرا سخن
سخن پذیر پندپذیر نصیحت نیوش، سخن خوب سخن پذیرا سخن مقبول و مطبوع
پذیرا سخن
فرهنگ لغت هوشیار

پذیرانیدن

پذیرانیدن
قبول کنانیدن، تکفیل، پذیرفتاری دادن و پذیرانیدن. (منتهی الارب) ، معترف گردانیدن
لغت نامه دهخدا

پیدا شدن

پیدا شدن
ظاهر شدن آشکار گردیدن ظهور نمایان شدن تبین تجلی: چون پیدا شد که چیست لون پیدا شد که چیست بینایی. نخست آنکه یابی بدو آرزو ز هستیش پیدا شود نیک خو. (شا. بخ 2382: 8) -2 معلوم گشتن مشخص گردیدن ممتاز شدن: ... تا این از آن پیدا شود، حاضر آمدن حاضر شدن
فرهنگ لغت هوشیار