معنی بلندقد
- بلندقد
- بلندقامت، بلندبالا
واژههای مرتبط با بلندقد
بلند قد
- بلند قد
- بلند بالا بلند قامت
بلندمدت
- بلندمدت
- دیرزمان
بلندین
- بلندین
- پیرامون در، چهارچوب در خانه،
برای مِثال در او افراشته درهای سیمین / جواهرها نشانده در بلندین ، چوب بالای در، سردر خانه(شاکر بخارایی - شاعران بی دیوان - ۴۸)
بلندین
- بلندین
- پیرامون در خانه، آستانه، چوب بالایین در خانه
بلندگو
- بلندگو
- وسیله ای به شکل شیپور برای انتقال صوت به مسافت دور
بلندگو
- بلندگو
- دستگاهی که انرژی برقی را به انرژی صوتی تبدیل می کند، کنایه از تبلیغ کننده
بلندتر
- بلندتر
- Taller
بلندتر
- بلندتر
- более высокий
بلندتر
- بلندتر
- größer
