جدول جو
جدول جو

معنی آواریه

آواریه
کاغذهای چروک خورده، پاره یا آب دیده که برای استفاده در چاپ مناسب نیست
تصویری از آواریه
تصویر آواریه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آواریه

آوارین

آوارین
نام محلّی در حدّ غربی ایران، نزدیک کوه کلاعه بساحل سیروان
لغت نامه دهخدا

آوارجه

آوارجه
آوارچه. روزنامه و فرد حساب یومیه. (بهار عجم). گمان میکنم این کلمه مصحف اَوارِجه معرّب اواره است: الاوارجه، من کتب اصحاب الدواوین فی الخراج و نحوه. (فیروزآبادی: وَرَج). الاوارجه من کتب اصحاب الدواوین، معرّب آواره ای الناقل، لأنّه ینقل الیها الانجیذج، الذی یثبت فیه ما علی کل ّ انسان، ثم ینقل الی جریده الاخراجات و هی عِدّه اوارجات. (فیروزآبادی: ارَج). رجوع به اَواره و اوارجه شود
لغت نامه دهخدا

حواریه

حواریه
مؤنث حواری. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به حواری شود، حضریه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اواریه

اواریه
این کلمه به معنی آسیب دیده و زیان زده در اجناس از کلمه فرانسۀ (آواریه) گرفته شده است و امروز در بازار و در محاکم تجارتی ایران متداول است. (از یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

آواره

آواره
گم گشته، سرگشته، سرگردان، بی خانمان، در به در، دور از وطن
آواره
فرهنگ فارسی عمید