معنی آلایشناک - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آلایشناک
آلایش ناک
- آلایش ناک
- دارای آلایش. آلوده:
مبر آنجا دل آلایشناک
صحبت پاک نیابد جز پاک.
جامی
لغت نامه دهخدا
لای ناک
- لای ناک
- پرلای شدن گل آلود گردیدن: حمئت البئر لای ناک شد چاه
فرهنگ لغت هوشیار
لای ناک
- لای ناک
- پرلای: حمئت البئر، لای ناک شد چاه، (منتهی الارب)،
- لای ناک شدن آب رود، گل آلود شدن آن
لغت نامه دهخدا