جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یکرو شدن

یکسو شدن

یکسو شدن
بجانبی رفتن به سویی رفتن، بانجام رسیدن پایان یافتن
یکسو شدن
فرهنگ لغت هوشیار

یکرو کردن

یکرو کردن
کنایه از بی ریا و با خلوص نیت رفتار کردن، کاری را سرانجام دادن و به آخر رسانیدن، یکسره کردن کاری
یکرو کردن
فرهنگ فارسی عمید

یک سو شدن

یک سو شدن
کنایه از به کنار شدن، کنار رفتن
به دست آوردن برائت
یک سو شدن
فرهنگ فارسی عمید

یکرویه شدن

یکرویه شدن
صمیمی و یکرو شدن، سر و صورت گرفتن منظم گشتن، متفق شدن بی خلاف گشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پکر شدن

پکر شدن
افسرده شدن نومید گشتن: از این حرف خیلی پکر شد، گیج شدن متحیر شدن
پکر شدن
فرهنگ لغت هوشیار