تواضع و فروتنی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). فروتن و متواضع. (ناظم الاطباء) ، پشت شکسته. ویران و خراب گشته: سد سیلاب حوادث در این بلیه منبثق و یکسان با خاک، و بناء عزت منقوض و لواء مجدت مخفوض، اشک دیدۀ انام مسفوح... (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 444) ، خوش و آسوده: عیش مخفوض و خافض، زندگی خوش و خرم. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به خافض شود، (اصطلاح نحوی) حرفی که دارای خفض باشد. (ناظم الاطباء). مجرور. رجوع به خفض شود
نعت مفعولی از رفض. متروک مانده شده از هر چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به رفض شود، ابل مرفوض، شتران به چراگذاشته شده. (منتهی الارب) ، پرتاب شده و افکنده شده و مرمی. (از اقرب الموارد)