دارای لکه، داغدار لکه دار شدن: دارای لکه و داغ شدن، کنایه از متهم شدن، بدنام شدن لکه دار کردن: ایجاد کردن لکه، کنایه از کسی را متهم و بدنام کردن دارای لکه، داغدار لکه دار شدن: دارای لکه و داغ شدن، کنایه از متهم شدن، بدنام شدن لکه دار کردن: ایجاد کردن لکه، کنایه از کسی را متهم و بدنام کردن