جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کمک

کمک

کمک
اعانت و مددکاری چه در کار و بار و چه در جنگ، مساعدت، مدد، دستیاری کومک ترکی ادیار کوچ یار، یاری کم قلیل. یا کمکی. اندکی: هما آنطور که از رفتارش احساس میشد کمکی هم رنجیده خاطر مینمود. مدد یاری: امیر زاده رستم در جواب گفت من بر حسب کمک آمده ام. یا کمک مالی. بوسیله مال و پول کسی را یاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار

کمک

کمک
مدد، یاری، کومک نیز به همین معنی است، آن که همکاری می کند، دستیار، همراه، کومک
کمک
فرهنگ فارسی معین