پر خور بسیار خوار (سفره پرداز) : (تبسم کنان گل بر آورده سر که: ای کاسه پرداز خونین جگر، {} مرا مهلت عمر چندان کجاست که پشت محبت کنم با تو راست ک) (سالک قزوینی)
مرادف سفره پرداز. (آنندراج). رجوع به سفره پرداز شود: تبسم کنان گل برآورده سر که ای کاسه پرداز خونین جگر مرا مهلت عمر چندان کجاست که پشت محبت کنم با تو راست. سالک قزوینی (آنندراج)
کیسه پردازنده. تهی کننده کیسه: کیسه پرداز بحر و کان کف توست که بر او خرج جاودان دارند. انوری. به دستان دوستان را کیسه پرداز به زخمه زخم دلها را شفاساز. نظامی. ندارد دخل و خرجش کیسه پرداز سوادش نیم کار ملک ابخاز. نظامی. رجوع به کیسه پرداختن شود، باسخاوت. سخی. بخشنده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کیسه پرداختن شود. - کیسه پرداز شدن، هرچه داشتن، دادن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نیاز من چه وزن آرد بدین ساز که خورشید غنی شد کیسه پرداز. حافظ (از یادداشت ایضاً)