جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قلب کاری

قالب کاری

قالب کاری
عمل قالب کار. ساختن عمارتی که سقف آن از آهک و خشت یا سنگ باشد:
خنده ها دارد ز روزن خانه معماریت
تا چه بر قالب زند بهر تو قالب کاریت.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

قلب کار

قلب کار
کسی که سیم و زر ناسره به کار ببرد، برای مِثال خاقانیا به بغداد اهل وفا چه جویی / کز شهر قلب کاران این کیمیا نخیزد (خاقانی - ۸۵۱)، کسی که پول قلب سکه بزند
قلب کار
فرهنگ فارسی عمید

قلب کار

قلب کار
سازندۀ زر یاسیم قلب یا زری که در میانۀ آن مس یا روی بود و برروی آن طلا یا نقره باشد. (از آنندراج) :
خاقانیا ز بغداد اهل وفا چه جویی
کز شهر قلب کاران این کیمیا نخیزد.
خاقانی.
هر کجا قلب کار دزد بود
گر سیاست کنند مزد بود.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

غلط کاری

غلط کاری
خطاکاری، کار غلط کردن، برای مِثال بترس از غلط کاری روزگار / که چون ما بسی را غلط کرد کار (نظامی۵ - ۸۳۲)
غلط کاری
فرهنگ فارسی عمید

چوب کاری

چوب کاری
کسی را با چوب زدن، کتک زدن کسی با چوب، کنایه از شرمسار ساختن با محبت بیش از حد، شغل چوب کار، نجاری
چوب کاری
فرهنگ فارسی عمید