معنی فکر کردن - فرهنگ فارسی عمید
معنی فکر کردن
- فکر کردن
- اندیشیدن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالیدن، اسگالش، تفکیر، تأمّل
تصویر فکر کردن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با فکر کردن
فکر کردن
- فکر کردن
- هندشیتن مینیتن اوسکاریتن اندیشیدن مینیدن اوسکاریدن اندیشه کردن اندیشیدن
فرهنگ لغت هوشیار