جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غیمناک

غیمناک

غیمناک
باغیم. دارای ابر و میغ. ابرناک. رجوع به غیم شود
لغت نامه دهخدا

بیمناک

بیمناک
ترسناک، هراسناک ترسنده بیم دارنده، ترسناک ترس آور
بیمناک
فرهنگ لغت هوشیار

تیمناک

تیمناک
مواسات باشد و آن معاونت یاران و دوستان و مستحقین کردن است، (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، مشفق و مهربان و دستگیر، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خیمناک

خیمناک
قی آلود، چرکین، (یادداشت مؤلف)، زخمیان، مجروحان، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا