جدول جو
جدول جو
Ads

معنی طی

تصویری از طی
تصویر طی
طی
درنوردیدن، پیمودن،
در علوم ادبی در علم عروض اسقاط حرف چهارم ساکن از مستفعلن که مستعلن باقی بماند و نقل به مفتعلن شود و از مفعولات معولات نقل به فاعلات شود،
مقابل نشر، پیچیدن، لا، نورد، شکن
طی کردن: پیمودن، درنوردیدن، توافق کردن در قیمت چیزی
طی طریق کردن: درنوردیدن راه، گذشتن از راهی، در تصوف پیمودن مراحل سلوک
فرهنگ فارسی عمید