معنی ضریح ضریح قبر، گور، دور قبر، صندوق چوبی یا فلزی مشبک که بر روی قبر می سازند تصویر ضریح فرهنگ فارسی عمید
ذریح ذریح داروی خشک سوده یا کوفته پراکندنی پاشیدنی در چشم و جراحات ذریره جمع ذرورات، نوعی بوی خوش عطر ذریره جمع اذره. گروزه (جمعیت)، پشته فرهنگ لغت هوشیار