جدول جو
جدول جو

معنی شیشه کار

شیشه کار
شیشه گر، شیشه ساز، کسی که شیشه می سازد یا آلات و ادواتی از شیشه درست می کند
تصویری از شیشه کار
تصویر شیشه کار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شیشه کار

شیشه کار

شیشه کار
کسی که شیشه سازد آنکه آلات و ادواتی از شیشه درست کند
شیشه کار
فرهنگ لغت هوشیار

شیشه کار

شیشه کار
شیشه گر. شیشه ساز:
زین نازکان رعنا بگریز خسرو از آنک
در کوی شیشه کاران دیوانه درنگنجد.
امیرخسرو (از آنندراج).
رجوع به شیشه ساز و شیشه گر شود
لغت نامه دهخدا

پیشه کار

پیشه کار
پیشه ور صانع صنعت کار صنعتگر: بدو گفت کای گازر پیشه کار، به پیشه روان را پر اندیشه دار، (شا) یکی پیشه کار و دگر کشت و رز یکی آنکه پیمود فرسنگ ومرز. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار

شیشه کاری

شیشه کاری
شغل و عمل شیشه کار، تزیین دیوار یا سقف خانه با قطعه های کوچک شیشه
شیشه کاری
فرهنگ فارسی عمید

پیشه کار

پیشه کار
مُرَکَّب اَز: پیشه + کار، مزید مؤخری که مبالغۀ شغلی را رساند، صنعتگر. صنعتکار. استادکار. پیشه ور. پیشه گر:
یکی پیشه کار و دگر کشت ورز
یکی آنکه پیمود فرسنگ و مرز.
فردوسی.
ز هر پیشه کار و ز هر میوه دار
دراو آفریده ست پروردگار.
فردوسی.
چنان دارد از هر دری پیشه کار
که در پیشه هر یک ندارند یار.
اسدی.
ز هر پیشه کاید جهان را بکار
گزین کرد صد صد همه پیشه کار.
نظامی.
پیشه کاران خاص توافلاک
خار و خاشاک صحن تو خاشاک.
(از ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 58)،
بهتر از پیشه نیست گردانند
پیشه کاران راست مردانند
خنک آن پیشه کار حاجتمند
بکم و بیش از این جهان خرسند
گشته قانع به رزق و روزی خویش
دست در کار کرده سر در پیش.
اوحدی
لغت نامه دهخدا

شیوه کار

شیوه کار
شیوه گر. شیوه باز. (ناظم الاطباء). رجوع به شیوه باز شود
لغت نامه دهخدا