جدول جو
جدول جو

معنی رندش

رندش
ریزه و تراشۀ چیزی، ریزه و تراشه که هنگام تراشیدن چوب یا چیز دیگر فرومی ریزد
تصویری از رندش
تصویر رندش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رندش

رندش

رندش
عمل رندیدن، ریزه هایی که از تراشیدن چوب مس برنج و مانند اینها بریزد
فرهنگ لغت هوشیار

رندش

رندش
ریزه هایی که از تراشیدن چوب و مس و برنج و امثال آن بریزد. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تراشه. براده. خراشه. (ناظم الاطباء). آنچه رندیده باشند از چیزی، فضول معده و امعا: خیم، رندش شکنبه و رودگان بود. (از لغت فرس اسدی)
لغت نامه دهخدا

رنده

رنده
افزاری باشد که درودگران چوب و تخته را با ان هموار می کنند
رنده
فرهنگ لغت هوشیار