جدول جو
جدول جو

معنی راست پیمان

راست پیمان
پیمان راست و درست، ویژگی آنکه در عهد و پیمان راست و درست و استوار باشد
تصویری از راست پیمان
تصویر راست پیمان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با راست پیمان

راست پیمان

راست پیمان
که پیمان راست دارد. که بر پیمان و عهد استوار است. که به وعده خود براستی عمل کند. کسی که پای بند عهد و پیمان است. رجوع به راست عهد شود
لغت نامه دهخدا

درست پیمان

درست پیمان
استوار عهد. که پیمان و عهد محکم دارد. کسی که از عهد و پیمان خود نگاهداری می کند. (ناظم الاطباء). صادق الوعد. صادق الوعده:
شاه مسعود کاختر مسعود
در مرادش درست پیمان باد.
مسعودسعد.
با پشت و دل شکسته آمد
در خدمت تو درست پیمان.
خاقانی.
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف حجره و گرمابه و گلستان باش.
حافظ.
من و شوخ درست پیمانی
که خم زلفش از شکن برگشت.
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

دست پیمان

دست پیمان
آنچه از نقد جنس و زیور آلات که داماد پیش از عروسی بخانه عروس فرستد
فرهنگ لغت هوشیار

سست پیمان

سست پیمان
سست عهد، آنکه به عهد و پیمان خود عمل نکند، پیمان شکن
سست پیمان
فرهنگ فارسی عمید

دست پیمان

دست پیمان
آنچه از نقد و جنس که پیش از عروسی از طرف داماد به خانۀ عروس فرستاده شود
فرهنگ فارسی عمید

سست پیمان

سست پیمان
بی ثبات درعهد و شرط و پیمان شکن. (ناظم الاطباء) :
نه رفیق مهربان است حریف سست پیمان
که به روز تیرباران سپر بلا نباشد.
سعدی (کلیات چ فروغی ص 105).
ای سخت جفای سست پیمان
رفتی و چنین برفت تقدیر.
سعدی.
سست پیمانا چرا کردی خلاف عقل ورای
صلح با دشمن اگر با دوستانت جنگ نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا