معنی رادکاری - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با رادکاری
دادکاری
- دادکاری
- عمل دادکار، عدل، عدالت ورزی:
بکام و حلق رعیت ز دادکاری تو
رسیده شربت ِ انصاف خوشگوار تو باد،
سوزنی
لغت نامه دهخدا
پایکاری
- پایکاری
- عمل پایکار. شاگردی خانه شاگردی، رعیتی نوکری مقابل امیری پادشاهی سلطنت
فرهنگ لغت هوشیار