معنی دست یافته

دست یافته: مسلط، چیره، پیروز

تصویری از دست یافته — تصویر دست یافته

فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دست یافته

دست یافته

دست یافته: کسی که مرادش حاصل و میسر شده باشد. (آنندراج). کامیاب و بهره مند و مظفر و منصور. (ناظم الاطباء). موفق. مسلط

لغت نامه دهخدا

دست یافتن

دست یافتن: نائل شدن

دست یافتن

فرهنگ واژه فارسی سره

دست یافتن

دست یافتن: ظفر یافتن غلبه کردن، مسلط شدن

دست یافتن

فرهنگ لغت هوشیار

دست یافتن

دست یافتن: کنایه از بر کسی یا چیزی مسلط شدن، چیره شدن، پیروز گردیدن، برای مِثال کنون دشمن بدگهر دست یافت / سر دست مردیّ و جهدم بتافت (سعدی۱ - ۵۵)

دست یافتن

فرهنگ فارسی عمید

دست یافتن

دست یافتن: چیره شدن، رسیدن، پیدا کردن

دست یافتن

فرهنگ فارسی معین

دست یافتن

دست یافتن: Achieve, Attain

دست یافتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دست یافتن

دست یافتن: достичь , достигать

دست یافتن

دیکشنری فارسی به روسی

دست یافتن

دست یافتن: erreichen

دست یافتن

دیکشنری فارسی به آلمانی

دست یافتن

دست یافتن: досягти , досягати

دست یافتن

دیکشنری فارسی به اوکراینی