جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چاقو زدن

چانه زدن

چانه زدن
بسیار سخن گفتن در هنگام خرید برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
چانه زدن
فرهنگ لغت هوشیار

یاهو زدن

یاهو زدن
بانگ کردن کبوتر یاهو، برای مِثال کبوتر چو یاهو زد از روی ذوق / شد از روی او بوستان گرم شوق (ملاطغرا - لغتنامه - یاهو)
یاهو زدن
فرهنگ فارسی عمید

وارو زدن

وارو زدن
در ورزش پشتک زدن در آب یا گود زورخانه و بر روی زمین
برعکسِ کار کس دیگر کاری انجام دادن
وارو زدن
فرهنگ فارسی عمید

زانو زدن

زانو زدن
زانو بر زمین نهادن، به زانو نشستن، دو زانو نشستن
کنایه از نشستن روی دو زانو برای ادب و فروتنی یا التماس نزد کسی
زانو زدن
فرهنگ فارسی عمید

نارو زدن

نارو زدن
حیلِه کردن، فَریب دادن، کَلَک زدن، گول زَدَن، غَدر کَردَن، چَپ رَفتَن، غَدر داشتَن، غَدر اَندیشیدَن، اَورَندیدَن، پُشتِ هَم اَندازی کَردَن، دَستان آوَردَن، حُقِّه زَدَن، شَید آوَردَن، کَید آوَردَن، فَریفتَن، نِیرَنگ ساختَن، تُنبُل ساختَن، مُکایِدَت کَردَن، گُربِه شانِه کَردَن، سالوسی کَردَن، تَرفَند کَردَن، مَکر کَردَن، خُدعِه کَردَن، تَبَندیدَن
خیانت کردن به کسی
نارو زدن
فرهنگ فارسی عمید

طرقو زدن

طرقو زدن
در این چامه میرخسرو: چون به پنجم سپهر کرد آرام طرقو زد چو چاوشان بهرام راه دهید گفتن
فرهنگ لغت هوشیار

چانه زدن

چانه زدن
پرحرفی کردن، سخن بسیار گفتن برای پایین آوردن قیمت چیزی
چانه زدن
فرهنگ فارسی معین