جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بکونک

بکونک

بکونک
بکونه. شمشیر چوبین را گویند. (برهان) (از ناظم الاطباء). شمشیرچوبین. بنونک نیز گویند و بلونک و بلونه، به لام نیزگفته اند. (رشیدی). شمشیر چوبین باشد و آنرا بلونک نیز خوانند. (از جهانگیری). شمشیر چوبین را گویند و آنرا بکونه خوانده اند. (از انجمن آرا) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

بکوک

بکوک
تَکوک، ظرفی از طلا یا نقره یا چیز دیگر که به شکل جانوران از قبیل شیر یا گاو یا مرغ درست کنند، بُلوتَک، بُلوک، تُلوک
بکوک
فرهنگ فارسی عمید

بکنک

بکنک
دُم بُریدِه، ویژگی جانوری که دمش را بریده باشند، بُریدِه دُم، کَلتِه، اَبتَر
بکنک
فرهنگ فارسی عمید

بکوک

بکوک
نشانۀ تیر باشد که عربان هدف خوانند. (برهان) (ناظم الاطباء). نشانۀ تیر. (رشیدی) (سروری) (انجمن آرا) (آنندراج) ، سوار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا