معنی اهل قلم - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اهل قلم
اهل قلم
- اهل قلم
- کاتب. نویسنده. محرران دفتر. (آنندراج). کاتب و منشی. (ناظم الاطباء) :
شود سعادت و دولت نصیب اهل قلم
هما ز کوچۀ این استخوان بدر نرود.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
اهل قبله
- اهل قبله
- مسلمانان، به اعتبار این که رو به قبله نماز می کنند
فرهنگ فارسی عمید