مخفف گاهگاه: مگر که غالیه میمالی اندر او گه گاه وگرنه از چه چنان تافته است و غالیه بار. فرخی. قرآن که مهین کلام دانند آن را گه گاه نه بردوام خوانند آن را. (منسوب به خیام). مرا ز عشق تو آن بس بود بتا که بود نظاره گاه دو چشمم جمال تو گه گاه. سوزنی. خاک ار ز رخت نور برد گه گاهی منزل به فلک برآورد چون ماهی. خاقانی. با آنکه از وی غایبم وز می چو حافظ تایبم در مجلس روحانیان گه گاه جامی میزنم. حافظ. رجوع به گاهگاه شود
یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است حاکی از ناله های فراق و شکایت از جور معشوق. فواصل درجات گام آنرا در صورتی که با پرده متغیر مخالف آن دستگاه در نظر بگیریم (درجه پنجم گامش را ربع پرده زیر کنیم) دارای دو دانگ مساوی است و چون تناسب فواصل درجاتش با درجات گام چهارگاه با تقریبی مساویست. لذا اغلب گوشه ها و تکه های معروف چهار گاه در سه گاه نواخته میشوند و آن عبارت است از: زابل حصار مخالف مغلوب مویه. گوشه و تکه هایی که مخصوص سه گاه است عبارتند از: شاه ختایی جغتایی تخت طاقدیس (صبا)