جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گلشن طراز

گلشن طراز

گلشن طراز
گلشن آرا باغبان: رهی گلشن طراز بزم نیرنگ چو بوی گل نهان در پرده رنگ. (بیدل)
فرهنگ لغت هوشیار

گلشن طراز

گلشن طراز
باغبان. (آنندراج). گلشن آرای:
زهی گلشن طراز بزم نیرنگ
چو بوی گل نهان در پردۀ رنگ.
بیدل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گلشن فروز

گلشن فروز
روشن کننده گلشن، معشوق محبوب: زما گر شبی رفت روزی رسید گلی رفت و گلشن فروزی رسید. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

گلشن فروز

گلشن فروز
فروزندۀ گلشن. روشن کننده گلشن. گل که بستان را روشنی دهد، به مجاز به معنی معشوق و محبوب میباشد:
ز ما گر شبی رفت روزی رسید
گلی رفت و گلشن فروزی رسید.
نظامی
لغت نامه دهخدا

گلشن آرای

گلشن آرای
باغبان. (آنندراج) ، سخت سرخ. حنایی روشن. سرخ همچون گل گلستان:
چو بشنید پرویز برپای خاست
یکی جام می گلشن آرای خواست
که بود اندر آن جام یک من نبید
به یک دم می روشن اندرکشید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا