معنی گل خواره - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گل خواره
گل خواره
- گل خواره
- کرم خاکی خراطین: اما هیچ ناقصتر از خراطین نیست و او کرمی است سرخ که اندر گل جوی بود و او را گل خواره خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
پر خواره
- پر خواره
- بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
فرهنگ لغت هوشیار
جگر خواره
- جگر خواره
- خورنده جگر جگر خوار، قسمی ساحر نوعی جادوگر، رنج کش محنت پرست آنکه بسیار غم واندوه خورد، آنکه غم دیگری خورد آنکه تعهد دیگری کند
فرهنگ لغت هوشیار
می خواره
- می خواره
- می خوار، آنکه شراب می خورد، باده خوار، شراب خوار
فرهنگ فارسی عمید
علف خواره
- علف خواره
- آنکه علف خورد علف خوار، جانوری که از علف و مواد نباتی دیگر تغذیه کند، جمع علف خوارگان
فرهنگ لغت هوشیار