جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کم بها

هم بها

هم بها
هم قیمت. دو یا چند چیز که قیمت برابر دارند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

تن بها

تن بها
وجهی که کسی برای آزاد شدن دیگری از زندان در صندوق دادگستری بگذارد
فرهنگ لغت هوشیار

آب بها

آب بها
پولی که در بهای آب می دهند، حق الشرب، آبپاش، ظرفی فلزی و دسته دار که سر لولۀ آن سوراخ های ریز دارد و برای آب پاشیدن روی گل ها یا زمین به کار می رود، کسی که شغل او آبپاشی بر روی گل ها وگیاهان است
آب بها
فرهنگ فارسی عمید

کم بیش

کم بیش
مخفف کَم و بیش، کم و زیاد، اندک و بسیار، نَقیر و قِطمیر، کَمابیش، تقریباً
کم بیش
فرهنگ فارسی عمید

کم بیش

کم بیش
کم و زیاد: (زر چون بعیار آید کم بیش نگردد کم بیش شود زری کان باغش بار است)، (ناصر خسرو)، تقریبا در حدود قریب: (ز اول رفت خواهم چند گاهی درنگ من بود کم بیش ماهی)، (ویس ورامین)
کم بیش
فرهنگ لغت هوشیار