معنی کف بینی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با کف بینی
کف بینی
- کف بینی
- دیگچه، مرگ، فرز چست: مرد، واژگونگی دمر شدن عمل و شغل کف بین
فرهنگ لغت هوشیار
کت بینی
- کت بینی
- عمل کت بین. شانه بینی. فالگیری با شانۀ بز وگوسفند و مانند آن. رجوع به کت بین و شانه بین شود
لغت نامه دهخدا
کف بین
- کف بین
- کف بیننده، آنکه از روی خطوط کف دست کسان اخلاق آنها را بازگوید و از گذشته و آینده ایشان خبر دهد
فرهنگ لغت هوشیار
کف بین
- کف بین
- آنکه از دیدن خط های کف دست کسی از وضع و حال و آیندۀ او خبر می دهد
فرهنگ فارسی عمید
کف بین
- کف بین
- کف بیننده. آنکه از روی خطوط کف دست کسان اخلاق آنان را بازگوید و از گذشته و آیندۀ ایشان خبر دهد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا