جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کزاد

کزاد

کزاد
جامۀ کهنه را گویند. (برهان) (آنندراج). کراد. (آنندراج) (انجمن آرا). کراده. (برهان). رجوع به کراد و کراده شود
لغت نامه دهخدا

آزاد

آزاد
فارغ، آسوده، رها شده از تعلقات دنیوی، رها شده از گرفتاری، رها از چیزی آزاردهنده، درختی جنگلی و بلند
آزاد
فرهنگ نامهای ایرانی

آزاد

آزاد
رها، یله، رسته، بدون دلبستگی به دنیا و تعلقات آن، وارسته، برای مِثال عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه / پای آزادان نبندند ار به جایی رفت رفت (حافظ - ۱۸۲)، بی قید و بند، آنکه آزادی دارد، آنکه یا آنچه وابسته به ارگان دولتی نباشد، مقابلِ ممنوع، بدون عامل بازدارنده، عزب، مجرد، در فلسفه دارای اختیار، آنکه بندۀ کسی نباشد
آزاد
فرهنگ فارسی عمید