معنی عنادی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عنادی
عنابی
- عنابی
- به رنگ عناب، قرمز تیره، مایل به قهوه ای مثلاً لباس عنابی پوشیده بود
فرهنگ فارسی عمید
قنادی
- قنادی
- پختن شیرینی، شیرینی پزی، فروختن شیرینی، شیرینی فروشی، مغازه ای که در آن شیرینی، خشکبار، شکلات و مانند آن به فروش می رسد
فرهنگ فارسی عمید