معنی طرفگی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با طرفگی
طرفگی
طرفگی
بازیگری: شهید طرفگی خوی گلعذارانم صبا به مشهدم آردز لاله زار چراغ. سلطان علی بهی. کنند خال و خطت از برای بردن دل هزار طرفگی و صد هزار بوالعجبی. بدیعی سمرقندی (از آنندراج). ، شگرفی
لغت نامه دهخدا
طرفگیر
طرفگیر
طرفدار، جانب دار، حامی، گوشه گیر، برای مِثال در طرَف شام یکی پیر بود / چون پری از خلق طرفگیر بود (نظامی۱ - ۵۱)
فرهنگ فارسی عمید
طرفگیر
طرفگیر
سویگیر پشتیبان آن که طرف کسی را نگاه دارد طرفدار حامی جانبدار
فرهنگ لغت هوشیار
طرفی
طرفی
طرفین. دو طرف و بدین صورت در حال اضافه آورند، مانند: طرفی النقیض: بطرفی افراط و تفریط. (شمس قیس در المعجم)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.