جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سودگی

آسودگی

آسودگی
آسوده بودن، برای مِثال ای گرفتار و پایبند عیال / دیگر آسودگی مبند خیال (سعدی - ۱۰۰)آرامش، استراحت، برای مِثال ز نیروی و آسودگی اسپ و مرد / نیندیشد از روزگار نبرد (فردوسی - ۷/۵۰۳)
آسودگی
فرهنگ فارسی عمید

سادگی

سادگی
ساده و بی پیرایه بودن، بی آلایش بودن، کنایه از ساده دلی
سادگی
فرهنگ فارسی عمید

سادگی

سادگی
بدون نقش و نگار، خالص و بی غش، ساده لوحی 4- همواری، صافی، آسانی، سهولت، بدون زینت و زیور
سادگی
فرهنگ فارسی معین