سایش سایش ساییدن. (برهان). سائیدگی. عمل سائیدن: از سایش سرمه بسود هاون گرچه تو ندیدیش دید دانا. ناصرخسرو لغت نامه دهخدا
سایه سایه حامی، پناه، منطقه تاریک پشت هر جسم، تاریکی ای که به سبب جلوگیری از تابش مستقیم نور در جایی ایجاد می شود، تصویری از کسی یا چیزیکه هنگام واقع شدن او یا آن در برابر نور ایجاد می شود، فرهنگ نامهای ایرانی