جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زکنج

زکنج

زکنج
کاسۀ سفالین بزرگ باشد. (برهان). کاسۀ سفالین بزرگ. (فرهنگ رشیدی). کاسۀ سفالین است. (انجمن آرا). آیا ’ز’ در زکنج جزو کلمه است ؟ آیا بر طبق مثل (کوزه گر از کوزۀ شکسته آب میخورد) کلمه بمعنی کوزۀ شکسته نیست ؟ (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
پیراهنت دریده و استاد درزیی
چون کوزه گرز کنج همی آبخور کنی.
رشید اعور (از فرهنگ رشیدی).
رجوع به مادۀ بعد شود، طبق و خوانچۀ بزرگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

سکنج

سکنج
دارای دهان بدبو یا لب شکافته شده، برای مِثال تشنه را دل نخواهد آب زلال / کوزه بگذشته بر دهان سکنج (سعدی - ۸۵)
سکنج
فرهنگ فارسی عمید