جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رنگ ناک

رنگ لاک

رنگ لاک
هر جوهری که بدان رنگ کنند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

رنگناک

رنگناک
رنگین. ملون. رجوع به رنگین شود:
سنبل بخشایش از او تابناک
لالۀ آمرزش از او رنگناک.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

آژنگ ناک

آژنگ ناک
چین خورده، چین و چروک دار، پُرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چُروکیده، پُرشِکَن، پُر پیچ و تاب، پُرگِرِه، پُرآژَنگ، پُرنَوَرد، پُرشِکَنج، پُرکوس، پُرماز، اَنجوخیده
آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید

رنگ کار

رنگ کار
کسی که اتومبیل، صنایع چوبی و امثال آن را رنگ می کند
کنایه از حیله گر، مکار، نیرنگ ساز، فریب دهنده، برای مِثال نگه کرد گرسیوز رنگ کار / ز گفت سیاوخش با شهریار (فردوسی۲ - ۶۷۱)
رنگ کار
فرهنگ فارسی عمید

رنگینان

رنگینان
شَلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، شَلیر، تالانَک، رَنگینا، شَفرَنگ، مالانَک، شَفترَنگ، شَکیر، تالانِه
رنگینان
فرهنگ فارسی عمید

آژنگ ناک

آژنگ ناک
شکن، شکنج، چین، نورد، گره، انجوغ دار. ترنجیده. چین خورده. کیس، مواج، منقبض. گرفته
لغت نامه دهخدا

سنگ نمک

سنگ نمک
نوعی از نمک که از کان برمی آید و به نمک سنگ شهرت دارد. (آنندراج) :
بشور خاست ز دل نامۀ همیشۀ ما
مگر بسنگ نمک شد شکست شیشۀ ما.
محسن تأثیر (از آنندراج).
ز سوز دل نبودهیچ کام خام مرا
پزد ز آتش سنگ نمک طعام مرا.
شوکت بخاری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا