معنی جره باز
- جره باز
- باز نر تیزپرواز،
برای مثال بر اوج فلک چون پرد جره باز / که در شهپرش بسته ای سنگ آز؟ (سعدی۱ - ۱۴۵)
واژههای مرتبط با جره باز
جره باز
- جره باز
- باز سفید و چست و چالاک و شکاری
دره باز
- دره باز
- دهی است از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. واقع در 92هزارگزی شمال باختری قاین و 11 هزارگزی جنوب باختری راه شوسۀ عمومی قاین به گناباد با 216 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
جام باز
- جام باز
- کاسه گردان، حقه باز، متقلب
جان باز
- جان باز
- کسی که جان خود را فدا کندکسی که جان خویش را در معرض خطر اندازد
حقه باز
- حقه باز
- تر دست، لوطی، شعبده باز، مکار، حیله گر، بامبول باز
خرس باز
- خرس باز
- کسی که خرس را تربیت کند و او را ببازیهای مختلف وا دارد و ازین راه روزی خورد
تره بار
- تره بار
- سبزیهای خوردنی و برخی میوه ها از قبیل کدو و گوجه فرنگی و بادنجان و باقلا و غیره
پرده باز
- پرده باز
- مطرب، نوازنده
حقه باز
- حقه باز
- حیله گر، فریب دهنده، شعبده باز
