معنی جایمند جایمند تنبل، سست، بیکار، کاهل، هنجام، کسل، تنند، اژکهان، اژکان، اژکهن، سپوزکار، سپوزگار تصویر جایمند فرهنگ فارسی عمید
خایمند خایمند نام شهرکی بوده است بخراسان. صاحب حدود العام در وصف آن آرد: ’خایمند شهرکی است (بخراسان) از حدود نیشابور با کشت و برز و از وی کرباس خیزد’. (از حدود العالم ضمیمۀ گاهنامۀ سید جلال الدین طهرانی) لغت نامه دهخدا