نیک کردار نیک کردار نیکوکار. (ناظم الاطباء). خوش رفتار. نیک رفتار: ساقی شکردهان و مطرب شیرین سخن همنشینی نیک کردار و ندیمی نیک نام. حافظ لغت نامه دهخدا
نیکوکردار نیکوکردار محسن. نیکوکار. نکوکردار: شادمان باد و به همت برساد آن نکوعادت نیکوکردار. فرخی. پادشاهان چون دادگر و نیکوکردار و نیکوسیرت و نیکوآثار باشند طاعت باید داشت. (تاریخ بیهقی ص 93). این میزانی است که نیکوکردار و بدکردار را بدان بسنجند. (تاریخ بیهقی) لغت نامه دهخدا
نیک پندار نیک پندار خوش بین. نیک اعتقاد و نیک باور: ندیدم چنین نیک پندار کس که پنداشت عیب من این است و بس. سعدی لغت نامه دهخدا