جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گریواره

گریواره

گریواره
گردن بند از جواهر هار: زبزم مخنقه ای یافت شاخ گل منظوم چو بار کرد گریواره شجر منثور. (اثیر اخسیکتی)
فرهنگ لغت هوشیار

گریواره

گریواره
مرکب از: گری = گردن + واره = پسوند نسبت و اتصاف. رجوع شود به فرهنگ رشیدی. یا از گریو = گردن + واره = پسوند با حذف یک واو. (فرهنگ نظام) ، جمعاً لایق گردن. (حاشیۀ برهان چ معین). برهان قاطع و آنندراج به ازای معجمه آورده اندولی صحیح آن گریواره به رای مهمله است:
ز بژم مخنقه ای یافت شاخ گل منظوم
چو باد کرد گریوارۀ شجر منثور.
اثیرالدین اخسیکتی (شیدی).
رجوع به گریوازه شود
لغت نامه دهخدا

گریوازه

گریوازه
هار که مروارید ولعل امثال آن باشد که برشته کشیده باشند. (برهان). چیزی که مرتب چیده شده باشد عموماً و جواهر چیده شده خصوصاً. (شعوری ج 2 ص 314). رجوع به گریواره شود
لغت نامه دهخدا

گرواره

گرواره
عمارت و بنیاد. (شعوری ج 2 ورق 305). رجوع به مدخل فوق شود ومحتمل است که هر دو مصحف برواره یا پرواره باشند
لغت نامه دهخدا

گاخواره

گاخواره
تخت مانندی که کودک شیر خوار را در آن خوابانند: و هر گاه دایه مشغول بودی گاهواره بجنبانیدی
فرهنگ لغت هوشیار