قدرت قدرت توانستن، توانایی داشتن، توانایی انجام دادن کاری یا ترک آن، توانایی، نیرو، سلطه، نفوذ فرمانقدرت داشتن: نیرو و توانایی داشتنقدرت کردن: قدرت و توانایی نشان دادنقدرت نمودن: قدرت و توانایی نشان دادن، قدرت کردن فرهنگ فارسی عمید
کثرت کثرت بسیار شدن، بسیاری، مقابلِ وحدت، در فلسفه تعدد موجودات عالم، اعتقاد به تعدد موجودات عالم فرهنگ فارسی عمید
کارت کارت ورقه یادداشت که در دید و بازدید برای یکدیگر فرستند، مقوائی که نام دارنده آن بر آن نوشته است، کارت دعوت فرهنگ لغت هوشیار