جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کالبدگر

کالبدگر

کالبدگر
سازندۀ کالبد، حجار که کالبد چیزها را حجاری میکند. (ناظم الاطباء) ، و ریخته گری که آنها را از چدن میسازد. (ناظم الاطباء) ، نقاش. (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنکه هر چیزی را نقش میکند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

والادگر

والادگر
بنّایی که دیوار گلی چینه چینه می سازد، بنّا، معمار
والادگر
فرهنگ فارسی عمید

والادگر

والادگر
کسی که عمارت سازد بنا، کسی که دیوار گلی را چینه چینه بر بالای هم گذارد
فرهنگ لغت هوشیار

کالیدگی

کالیدگی
حالت و چگونگی کالیده. پریشانی. درهمی. رجوع به کالیدن شود
لغت نامه دهخدا

والادگر

والادگر
والادگر = والاذگر، از: والاد + گر (پسوند شغل و مبالغه). (حاشیۀ دکتر معین بر برهان قاطع). بنا. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عمارت کننده. (برهان قاطع) ، بعضی دیوارساز و دای گر را گفته اند و آن شخصی باشد که دیوار گلی را چینه بر بالای هم گذارد و او را به عربی رهّاص خوانند. (از برهان قاطع). دیوارساز. (آنندراج). کسی که رده های آجر و یا سنگ را در بنای دیوار روی هم گذاشته دیوار را می سازد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا