مقط. مقطه. قلمزن. شق زن. (یادداشت مؤلف از زمخشری). قطزن. آلتی ساخته از شاخ حیوان، نوک قلمهای نی را روی آن میگذاشتند و با قلمتراش قسمت زائد را میبریدند تا نوک هموار گردد و نکو نویسد
قلم دست. (آنندراج). اشاره به نویسنده باشد. (برهان) : قلم زن که بد کرد با زیردست قلم بهتراو را به شمشیر، دست. نظامی (از حاشیه برهان چ معین از فرهنگ نظام). ، به معنی مصور نیز آمده. (غیاث اللغات از سراج)