معنی فخن - فرهنگ فارسی عمید
معنی فخن
- فخن
- درون و میان باغ، برای مثال فخن باغ بین ز ابر و ز نم / گشته چون عارض بتان خرم (دقیقی - ۱۰۳)
تصویر فخن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با فخن
فخن
- فخن
- میان و درون باغ. (برهان) :
فخن باغ بین ز ابر و ز نم
گشته چون عارض بتان خرم.
دقیقی
لغت نامه دهخدا
ثخن
- ثخن
- سختیدن سخت شدن، ستبرا، سختی -1 ستبر و سخت گردیدن ثخونت، ستبرنا ستبرا ستبری، قطر ضخامت کلفتی، غلظت، سختی، جمع ثخین
فرهنگ لغت هوشیار