جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غلت و واغلت

غلت و واغلت

غلت و واغلت
غلت مکرر. یا غلت و واغلت خوردن (زدن)، غلت خوردن مکرر غلتیدن پیاپی
فرهنگ لغت هوشیار

غلت و واغلت

غلت و واغلت
غلط و واغلط. غلتیدن مکرر.
- غلت و واغلت زدن،غلتیدن مکرر
لغت نامه دهخدا

غلط و واغلط

غلط و واغلط
غلت مکرر. یا غلت و واغلت خوردن (زدن)، غلت خوردن مکرر غلتیدن پیاپی
فرهنگ لغت هوشیار

غلط و واغلط

غلط و واغلط
غلت و واغلت. غلطیدن از این پهلو به آن پهلو. به درازا بر زمین از پهلویی بر پهلویی پیاپی گشتن، چون کسی که شکم او سخت درد کند. با ’خوردن’ و ’زدن’ صرف میشود:
شب چها در بزم میغلطید و واغلطید شیخ
روز در مسجد چه با تمکین نشست و وانشست.
محمد اسلم سالم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا