جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صول

صول

صول
لقب پادشاه جرجان است. (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 264). لقب عام ملوک دهستان. (آثار الباقیه از یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

صول

صول
لفظی عجمی است و در عرب آنرا اصلی نیست. شهریست در بلاد خزر در نواحی باب الابواب و آن دربند است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

صول

صول
حمله کردن بر حریف خود و زیادتی نمودن. (منتهی الارب). حمله بردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (دهار) :
صدهزاران گور ده شاخ ودلیر
چون عدم باشد به پیش صول شیر.
مولوی.
، کشتن کسی را، راندن خر ماده یا گلۀ خر کره را، برجستن بر چیزی، اندازه کرده شدن برای کسی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

بول

بول
آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود، ادرار
فرهنگ لغت هوشیار

دول

دول
ظرف فلزی یا چرمی که با آن آب از چاه می کشند، طرف آبکشی زنبیلی بزرگ که از پوست خرما چینند و بر آن دو دسته گذارند
فرهنگ لغت هوشیار

زول

زول
شگفت شگفت انگیر، زیرک چالاک، دلاور خورویخاز (تمایل آفتاب از میانه آسمان) و یخازیدن خور
فرهنگ لغت هوشیار