جدول جو
جدول جو

معنی سیفلیس

سیفلیس
بیماری واگیردار، موروثی و مقاربتی که به وسیلۀ زخم های روی آلت تناسلی مشخص می شود و دردهای مفصلی، اختلال های عصبی و ریوی، فلج، کری و کوری از عوارض آن می باشد، سیفیلیس، کوفت
تصویری از سیفلیس
تصویر سیفلیس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیفلیس

سیفلیس

سیفلیس
مرضی مقاربتی عفونی و ساری که به ارث بطور مادرزادی به افراد منتقل میشود
فرهنگ لغت هوشیار

سیفلیس

سیفلیس
بیماری واگیر که میکروب آن از طریق مقاربت و معاشرت با مبتلایان به سیفلیس سرایت می کند. این مرض به طور مادرزادی به افراد منتقل می شود، کوفت، آبله فرنگی
فرهنگ فارسی معین

سیفلیس

سیفلیس
سفلیس، سیفیلیس، مرض عفونی وساری که به ارث بطور مادرزادی به افراد منتقل میشود، عامل این ناخوشی باسیلی است مارپیچی بنام ترپونم پال این مرض بطور غیرمستقیم از افراد مبتلی به افراد سالم قابل سرایت است، کوفت، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

سیفیلیس

سیفیلیس
فرانسوی کوفت آبله فرنگ مرضی عفونی و ساری که به ارث به طور مادرزادی به افراد منتقل میشود عامل این ناخوشی باسیلی است مارپیچی به نام ترپونم پال. این مرض به طور مستقیم از افراد مبتلی به افراد سالم قابل سرایت است کوفت
فرهنگ لغت هوشیار

سفلیس

سفلیس
مرضی عفونی و مقاربتی و ساری که به ارث بطور مادرزادی به افراد منتقل میشود
فرهنگ لغت هوشیار

سیلیس

سیلیس
ترکیب اکسیژنه سیلیسیم که نام دیگرش انیدریدسیلیسیک است و آن جسمی است بسیار ثابت که در حالت تبلور مانند جسمس شیشه ای سخت میباشد (درین صورت آن را کوارتز نامند) وزن مخصوصش 6، 2 است (وزن مخصوص سیلیس 2، 2 می باشد) در آب غیر محلول است. جسمی است که در 1700 درجه شروع به ذوب می کند و در حرارت های بالاتر بدون این که مایع شود به صورت ماده ای غلیظ در می آید، در زمین شناسی بیشتر انواع مختلف در کوهی اصلی به نام سیلیس می نامند زیرا ترکیب اصلی در کوهی همان اکسید سیلیس است که کم و بیش با مواد دیگری آمیخته شده و انواع مختلف در کوهی را به وجود آورده است
فرهنگ لغت هوشیار