معنی خاموش کاری - فرهنگ فارسی عمید
معنی خاموش کاری
- خاموش کاری
- خاموش شدن، سکوت، برای مثال نظامی به خاموش کاری بسیچ / به گفتار ناگفتنی درمپیچ (نظامی۵ - ۸۴۷)
تصویر خاموش کاری
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خاموش کاری
خاموش کاری
- خاموش کاری
- حالت خاموشی، خاموشی، دم فروبستگی، سکوت:
نظامی بخاموش کاری بسیچ
بگفتار ناگفتنی درمپیچ،
نظامی
لغت نامه دهخدا
خاموش سار
- خاموش سار
- خاموش گونه، بی سر و صدا، بی قال و قیل، ساکت تر، بی صداتر:
کز همه مرغان تویی خاموش سار
گوی چرا برده ای آخر بیار،
نظامی
لغت نامه دهخدا
خام کاری
- خام کاری
- بی تجربگی، برای مِثال به عشق اندر، صبوری خام کاری ست / بنای عاشقی بر بی قراری ست (نظامی۲ - ۲۱۲)
فرهنگ فارسی عمید