جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ثقت

ثقت

ثقت
استوار داشتن، درست شدن اعتماد کردن استوار داشتن، درست شدن، اطمینان خاطرجمعی استواری، کسی که مردم بگفتار و عمل او اعتماد کنند، جمع ثقات
فرهنگ لغت هوشیار

ثقت

ثقت
اعتماد کردن، به کسی اعتماد داشتن، کسی که مردم به او اعتماد کنند، اطمینان، استواری
ثقت
فرهنگ فارسی معین

ثقت

ثقت
اطمینان، خاطر جمعی: هر سخن که از سر نصیحت... رود... به راداء آن دلیری نتوان کرد مگر به عقل... شنونده ثقتی تمام باشد. (کلیله و دمنه). و اگر خردمندی به قلعه ای پناه گیرد و ثقت افزاید... البته به عیبی منسوب نگردد. (کلیله و دمنه) ، استواری. (غیاث اللغه). ج، ثقات. و رجوع به ثقه شود
لغت نامه دهخدا